خاموشی
شهرام ناظری می خواند: پرنده بی پر و پرواز و نغمه خاموشی است.
علی کنارم نشسته و کتاب می خواند. تلویزیون تظاهرات آمریکایی ها را نشان می دهد. روی زمین مورچه ها در ستونی بلند بالا صف کشیده اند و هرچیزی که زورشان برسد را با خودشان می برند. ساکت و آرام نشسته ام و گوشی ام را چک میکنم. هشتگ آسیه پناهی، حواسم پرت تلویریون میشود که دارد زمان قرعه کشی پراید را اعلام می کند. مورچه ها همچنان مشغول کارند. انگشتم را روی صفحه گوشی میلغزانم. خبر نگهبان لوله های نفت که خودش را بخاطر فقر دار زده . چه عجیب! واقعی است؟ به تلوزیون نگاه میکنم. گزارشگری از بالا رفتن نرخ سود سهام خبر میدهد. کانال را عوض میکنم. محاکمه طبری است. شبکه دیگر ، اعتراض اروپایی ها. هنوز ساکتم. به علی نگاه میکنم که همانطور که کتاب می خواند حواسش به تلویزیون و صفحه گوشی من هم هست. مورچه ها دور دانه جدیدی جمع شده اند. من هنوز ساکتم. کاش پسرم هم ساکت بماند و چیری نپرسد. ناظری همچنان می خواند. و من با صدایی که فقط مورچه ها میشنوند تکرار میکنم: پرنده بی پر و پرواز و نغمه خاموشی است. ناتمام
- ۰ نظر
- ۲۵ خرداد ۹۹ ، ۰۰:۳۷
- ۲۴ نمایش