سنگ
دوشنبه, ۲۱ تیر ۱۴۰۰، ۰۶:۳۶ ب.ظ
اینکه مینویسم نه روزنوشت است، نه شبنوشت. بخشی است از من که درونم جا نمیشود. همین! شبیه آتشفشان که شعله میکشد، جاری میشود و پخش میشود. و گدازههایش که سرد شد میشود کلمه. نوشتههای من شبیه بازی بچههاست با سنگهای آذرین. هیچ شباهتی به گدازههایی که از دل کوه جوشیدهاند ندارند و نه حتی شعلهای از حرارتش را. دلم برای سنگها میسوزد، هیچ کس نمیداند از کجا آمدهاند، چه باری بر دوش دارند و چه داغی بر دل. دلم برای همه آتشفشانهایی که سنگ میشوند میسوزد. اگر قرار بر سنگ شدن است چه بهتر که کوهها همة داغشان را در سینة خود نگه دارند. دلم برای سنگها، برای کلمهها میسوزد... . ناتمام
- ۰۰/۰۴/۲۱
- ۲۵ نمایش